مصطفاشیسم

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

اینجا یک حکومت خودکامه خودخواسته است

مصطفاشیسم

فرار معنا ندارد،
ما محکوم به زیستنیم...

بایگانی

باید بیاد میاد

جمعه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

من اگر شجاع و عاقل باشم در سال پیش رو، باید قید خیلی از دوستی‌ها رو بزنم! اصلا زمانه زمانه‌ی دوستی نیست، دزد و پلیسیه قصّه، دوستی‌ای که در حد آگهی باشه و بعضا در همین حد هم نباشه به چه دردی میخوره! اصلا نمیدونم برای چی اینقدر روح و روانم رو اذیّت میکنم با این قضیّه، چرا اینقدر خودآزاری دارم، گور بابای بقیّه اصلا کی خوشش میاد کی نمیاد، جاسوس که استخدام نکرده آدم، قربون صدقه رفتن اصلا به چه دردی میخوره، همین آدم پشتت صفحه هم میذاره از عیبات و اشتباهات هم میگه، چرا فروتنی چرا خودت رو کوچیک کنی عیوب خودت رو گوشزد کنی؟! ای مرده‌شور چیزایی که گلوگیر آدمن، گذشته به جهنّم اصلا، من هیچ پیوندی با هیچ قسمت از گذشته نداشته باشم بهتر از اینه که از غصّه خوردن خدای نکرده بیماری لاعلاج بگیرم بیفتم یه گوشه‌ای! اصلا نه به کسی کار داشته باش و نه تعلّق خاطر به کسی داشته باش، کسی آدم حسابت بکنه سمتت میاد، دوستت داشته باشه هم صحبتت میشه، دلتنگت بشه پاپی‌ات میشه، تو چیکار داری به اینکارا، مردم از حال و هوای خودشون برمیان تو کجای این میدان بازی هستی اصلا، تو که نه رنگت نه شکلت نه حالت.. ول کن بابا، باید تمرین کنم دل بریدن رو، سوهان روحته به خدا، حرف نزن، حرف بزن، ول کن بابا تهش مردنه دیگه چی میخواد بشه، با خودتم نمیشه حرف بزنی، مردم اینقدر گه‌کاری‌های بزرگتری دارند و به یه ورشون هم نیست، ککشون نمیگزه با اعتماد به نفس خودشونن، به جهنّم که حالت هرجوریه زندگیت هر شکلیه، مرده‌شور کل واژه‌ی رفاقت و عشق تو این دنیایی که دلمشغولی و شلوغی جایی براشون نمیذاره.. غصّه‌ی دوستی دورادور کسانی که دوست داری رو نخور، بلف هیچکس هم جدّی نگیر، این برای صدمین بار، جدّی بگیر جون جدّت، ول کن بابا...

  • م.پ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی